![]() | اسم خیابانها و شمارهی بزرگراهها را نمیخواهم که بدانم. بدانم چه میشود که حالا که نمیدانم نمیشود! گم نمیشوم؟ به مقصد نمیرسم؟ حالا که مثل همهی غروبهای دیگری که نه سرد است و نه برف است و نه باد و باران، روی صندلیِ جنبانِ پایهلقی، جایی، نشستهام و بساطم هم کنار دستم فراهم است. فرشته مولوی | سنگسار تابستان | ![]() |

روایتی کوتاه از شور، تنهایی، عشق، فراغت... جستن از هر لحظه، داستان کوتاه حرفاش را مستقل فریاد میزند، بر سطری کوتاه، در حجمی کوتاه... آلنپو، گوگول، موپاسان، چخوف، همینگوی، بورخس و... چهرههای شاخص این شکل از داستانگویی در عرصهی جهانی هستند، و در ایران هدایت، گلشیری، چوبک و... داستان را کوتاه برایمان نقل کردهاند.

ارثیه شوم
خریدنویسنده: رضا کاویار
همهی آدمهای دنیا سروته یک کرباسند. دنیای خوشبختها با احمقها تفاوت چندانی ندارد...

رزیدنت
خریدنویسنده: آشوت آقابابیان
مترجم: حسین طباطبایی
