![]() | همگی این مراحل چهارگانه شعری که در ذهن من ناچیز پدید آمد به خواست حضرت حق زمینهای شد تا من آماده شوم که تاریخ ایران را به نظم بکشم. یعنی درست از همانجا که فردوسی قلم را به زمین گذاشت، من قلم را به دست گرفتم برای به نظم درآوردن تاریخ ایران. (نقل قول از رحیم معینی کرمانشاهی) نیلوفر دهنی | کجا مینویسم | ![]() |
نامه
راستش، اون چيزى كه من رو از گرفتن اين نامه و دادنش به تو منصرف كرد، اين بود كه فکر كردم من مىتونم كاملاً با تو بیگانه باشم. اون چيزى كه البته اين مرتيكهها نمىدونستن، و به هیچ عنوان هم نمىتونستن بدونن، اينه كه من شوهر تو هستم.
دیگر نویسندهای وجود نداشت که از دلگیری پاییز بنویسد یا از خوشبویی بهار؛ از عشق چهچه بزند و نامههای طولانی بنویسد و از نفرت بگوید...